جلوه هایی از عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم

پدیدآورشاسفند نفیسیمرتضی رزم‌آرا

نشریهمجله گلستان قرآن

شماره نشریه12

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 862 بازدید
جلوه هایی از عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم

شاسفند نفیسی - مرتضی رزم آرا

در شماره 120 گلستان قرآن، فصل اول کتاب عقل‏گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نوشته شادی نفیسی به صورت تلخیص تقدیم خوانندگان گرامی شد. در این شماره برآنیم خلاصه فصل دوم این اثر وزین را تقدیم خوانندگان نماییم. فصل مورد بحث با مقدمه‏ای درباره اهداف این فصل آغاز می‏شود و آن‏گاه به تفاسیر موردنظر می‏پردازد و در ادامه، آرای مفسران موردنظر در ارتباط با تفسیر آیاتی که دربرگیرنده پدیده‏های طبیعی و نیز امور غیبی‏اند طرح و شرح می‏گردد.
ارتباط علم و دین از مهم‏ترین موضوعاتی است که از آغاز مواجهه جهان اسلام با علم و تمدن مغرب‏زمین، ذهن اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول کرده است. پیش از این در جهان غرب، متکلمان مسیحی به این موضوع دامن زده بودند و به تناسب موارد، راه‏حل‏هایی را نیز ارائه کرده و احیاناً به طرفداری از یکی از آن دو یعنی علم یا دین، راه خود را انتخاب کرده بودند. حال با توجه به این موضوع، می‏خواهیم ببینیم که مسلمانان - مشخصاً مفسران - مورد نظر ما در جهان اسلام چگونه به حل این تعارض بین معرفت علمی و دینی پرداخته‏اند.
در سراسر این فصل، افزون بر آن‏که شیوه1 تفسیری مفسران را بررسی کردیم، نظر آنان را نیز درباره روش بیان قرآن راجع به این موضوعات، هدف قرآن از پرداختن به آنها و نیز مخاطبان قرآن جویا شدیم گو این‏که مفسران بعضاً اصولی ناخودآگاه و عموماً ناگفته دارند که قرآن را مطابق آن تفسیر می‏کنند و به ندرت می‏توان در سخن آنان مطلبی در این زمینه یافت. برای این منظور، کوشیدیم تا نشان دهیم که اولاً مفسّران تا چه حد و چگونه از علم در تفسیر قرآن بهره می‏برند؛ ثانیاً چه روشی را در تفسیر پیش می‏گیرند، تا چه اندازه به تمثیل و مجاز می‏گرایند و چه میزان به حدیث استناد می‏کنند و ثالثاً به چه اصول و مبانیی در تفسیر معتقدند و هدف قرآن، مخاطبان آن و روش بیان قرآن را چگونه تبیین می‏کنند.

تفسیر المنار

تفسیر المنار را که به زبان عربی نوشته شده است می‏توان نخستین تفسیر دوره معاصر دانست زیرا درواقع تفسیر معاصر با تفسیر المنار آغاز می‏شود. این تفسیر با ارائه نگرشی نو به قرآن، فصلی تازه را در تاریخ تفسیر قرآن رقم‏زده و عمیقاً بر تفسیرهای پس از خود تأثیرگذار بوده است. این تأثیرگذاری را می‏توان در پیدایش دیدگاه‏های نوین - که ارکان سبک‏های جدید تفسیر را شکل داده‏اند - جست.
تفسیر المنار درواقع حاصل جلسات درس تفسیر شیخ محمد عبده است که به اصرار شاگرد و مریدش، محمد
رشیدرضا تشکیل گردید. شیخ عبده در طول حیات خود با بزرگان و اندیشمندان بزرگی نظیر شیخ درویش و سیدجمال‏الدین اسدآبادی آشنا شد و تحت‏تأثیر آرا و اندیشه‏های آنان قرار گرفت و نهایتاً متفکری نواندیش و مصلحی خیرخواه شد. رشیدرضا نیز از طریق آشنایی با مجله عروة‏الوثقی به‏شدت مرید سیدجمال و عبده شد. اهمیت وی در تفسیر المنار این است که گذشته از آن‏که پاگرفتن جلسات تفسیر عبده به درخواست رشیدرضا بوده است تفسیر المنار حاصل یادداشت‏های وی از جلسات استاد و تعلیقات او بر آنهاست گو این‏که این تفسیر برای همیشه ناتمام ماند.

تفسیر الجواهر

تفسیر جواهر یکی دیگر از تفاسیر صاحب‏سبک و پیشگام در دوره معاصر و درواقع اولین تفسیر کامل در دوره معاصر و تنها تفسیر کاملی است که با نگرش علمی به قرآن تدوین شده است. این تفسیر نیز به زبان عربی می‏باشد که یکی دیگر از مفسّران جهان عرب به نام شیخ طنطاوی جوهری آن را نوشته است.

تفسیر فی ظلال القرآن

یکی دیگر از تفسیرهای صاحب‏سبک و پیشگام در دوره معاصر، تفسیر فی ظلال القرآن است که تفسیری کامل از قرآن می‏باشد. این تفسیر با نگاهی ادبی به قرآن و با نگرشی زندگی‏ساز و حرکت‏آفرین، به دست سیدقطب به رشته تحریر درآمده و معرّف دو سبک تفسیری به شمار می‏آید. زندگی تفسیری سیدقطب را می‏توان به سه مرحله تقسیم کرد. مرحله اول را باید در دوران روزنامه‏نگاری و نمایشنامه‏نویسی نگارنده بعد از اخذ لیسانس ادبیات دانست. مرحله دوم در واقع با نوشتن کتاب العدالة‏الاجتماعیة شروع می‏شود و مرحله سوم، ایام اسارت اوست. در این مرحله، وی قرآن را در مقام یک ادیب و یک متفکر نگاه نمی‏کند - اگرچه این همه هست - بلکه بیشتر به‏عنوان یک مبارز به قرآن نگاه می‏کند و آن را کتابی حرکت‏آفرین می‏داند. این تحول، سید را بر آن داشت تا بقیه قرآن را بر این مبنا تفسیر کند و از طرف دیگر، در تفسیرهای قبلی‏اش تجدیدنظر نماید2.

تفسیر المیزان

تاکنون به سه تفسیر صاحب‏سبک و پیشگام در تفسیر معاصر اشاره کردیم. این سه تفسیر همگی در جهان عرب و توسط اندیشمندان عرب تهیه و تدوین شده‏اند، اما در میان تفسیرهای معاصر، تفسیرهای صاحب‏سبک و پیشگام که در جهان غیرعرب نوشته شده‏اند نیز وجود دارند گو این‏که اغلب به زبان عربی نوشته شده‏اند. المیزان فی تفسیرالقرآن معروف به تفسیرالمیزان به قلم علامه طباطبایی از جمله آنهاست که در ایران نوشته شده است. درواقع این تفسیر، مهم‏ترین تفسیر شیعی در دوره معاصر است که تسلط موءلف آن بر قرآن، فقه، اصول، فلسفه و حدیث، آن را از تفسیرهای دیگر ممتاز ساخته است و در به کار بستن شیوه تفسیر قرآن به قرآن موثر بوده است.
علامه طباطبایی تحصیلات خود را در ایران و عراق گذراند و در طول تحصیل تحت‏تأثیر افکار و اندیشه‏های آیت‏الله نایینی، سیدابوالقاسم خوانساری و حاج‏میرزاعلی قاضی قرار می‏گرفت. هم‏چنین در طول حیات او افراد بسیاری از جمله استاد شهید آیت‏الله مرتضی مطهری، شهید آیت‏الله بهشتی، شهید آیت‏الله مفتح و آیت‏الله جوادی آملی تحت‏تأثیر آرا و اندیشه‏های وی قرار گرفته‏اند.

تفسیر نمونه

آخرین تفسیر موردنظر ما در این تحقیق، تفسیر نمونه است که به دلیل سلامت نثر، سادگی بیان و روزآمدبودن محتوا و نیز توجه به مسایل عینی و گره‏های مطرح ذهنی نسل جوان، مورد توجه عموم قرار گرفته است. این تفسیر به همت تنی چند از قرآن‏شناسان ایران نوشته شده و با نگارش این تفسیر در واقع برای نخستین‏بار، کار گروهی در نوشتن تفسیر صورت گرفته است.
تفسیر نمونه در برهه‏ای از تاریخ معاصر پا به عرصه وجود گذاشت که از یک‏سو توانمندی‏های اسلام را در پاسخ‏گویی به نیازها و ضرورت‏های زمان بنمایاند و از سوی دیگر، تفسیری درست و مبتنی بر اصول را ارائه دهد.
از آنجا که فصل دوم کتاب ما حول محور چند موضوع مهم در تفسیر و مشخصاً در پنج تفسیر موردنظر، دور می‏زند لذا در اینجا به آن موضوع‏ها می‏پردازیم. این موضوع‏ها عبارت‏اند از: عقل، علم، آیاتی از قرآن که در آن از طبیعت و علوم سخن گفته شده است، ملائکه، جن، شیطان، معجزات پیامبران، امدادهای غیبی و عذاب‏های الهی. در این فصل، با انتخاب این موضوع‏ها کوشیده‏ایم تا نشان دهیم از یک‏سو، علم به‏عنوان مهم‏ترین دستاورد عقل بشری تا چه حد در تفسیر قرآن نقش دارد و از سوی دیگر به جایگاه والای اصول و مبانی عقلی در تفسیر واقف شویم تا با شناخت آن بتوانیم برخوردی روشمند با قرآن را در پیش بگیریم به این امید که به درک بهتر آن نایل آییم.
تفسیر آیات دربرگیرنده پدیده‏های طبیعی در بیان مفسران المنار، الجواهر، فی‏ظلال‏القرآن، المیزان و نمونه

عقل و علم در بیان مفسران المنار3

از نظر آنان قرآن در آیات متعددی مخاطبان خود را به تعقّل و تدبّر دعوت می‏کند و فهم بسیاری از آیاتش را نیز به اهل تفکّر منحصر می‏نماید. هم‏چنین به عقیده آنان عقل و دستاورد آن یعنی علم از جایگاه والایی برخوردار است و درواقع به یافته‏های آن مستقل از وحی ارج می‏نهند. البته آنان به صحّت و مسلم‏بودن آن دسته از مطالب علمی که به کمک آن به تبیین آیه‏ها پرداخته‏اند، اعتقاد داشته و آنها را برای تفسیر وحی، صلاحیت‏دار تلقی کرده‏اند؛ اما این‏که آیا نظر آنان درباره مطالب علمی، صائب بوده یا اصلاً از صلاحیت قضاوت در این مقام برخوردار بوده‏اند یا خیر، مطلب دیگری است که از بحث ما خارج است. در مواردی هم که آیه‏های قرآن به وسیله علم قابل توضیح نیست، نمی‏کوشند تا با تکلف، آن را با علم تطبیق دهند و یا علم را تخطئه یا تأویل کنند. مثلاً قرآن از آسمان‏های هفت‏گانه سخن گفته است. مفسران المنار در تفسیر این‏گونه آیه‏ها درباره مصداق این آسمان‏ها سکوت می‏کنند و بر متکلمان متقدم نیز ایراد می‏گیرند که چرا با تکلف کوشیده‏اند تا بین مسئله آسمان‏های هفت‏گانه و هیئت قدیم مطابقت ایجاد کنند. به‏نظر می‏رسد که در چنین مواردی آنچه برای مفسران المنار مهم است، تطبیق آیه‏ها با علم نیست، بلکه صرفاً اثبات متناقض‏نبودن آنها و در واقع ردّ شبهه‏های کسانی است که به فلسفه و علوم طبیعی سرگرم‏اند.
مفسّران المنار در تفسیر داستان حضرت آدم نیز از طرح نظریه‏های علمی به شدت پرهیز می‏کنند. خصوصیت دیگر در روش تفسیری آنان پرهیز از اطاله کلام در مباحث متفرقه تفسیر است. آنان هدف قرآن را هدایت می‏دانند و معتقدند که تفسیر قرآن باید به‏گونه‏ای باشد که بتواند این منظور را محقّق سازد. لذا به درازا کشیدن سخن را در هریک از مطالبی که قرآن بر آن مشتمل است و از جمله در مباحث علمی، دورشدن تفسیر از هدف اصلی آن می‏دانند. آنان با توجه به هدف قرآن، روی مخاطب قرآن انگشت گذاشته و می‏گویند مخاطب قرآن تمام مردم‏اند نه صرفاً موءمنان؛ به‏همین دلیل، قرآن دارای روش خاصی در بیان است که خاص مردم عرب یا غیر آن نیست.

عقل و علم نزد مفسّر الجواهر

طنطاوی معتقد است که قرآن با عنایت به علوم طبیعی در بیش از 750 آیه به صراحت از آن سخن گفته
و مسلمانان را به اندیشیدن درباره طبیعت و فراگیری علوم آن تشویق فرموده و بلکه به آموختن آن امر کرده است. به عقیده او مسلمانان باید به تحصیل همه علوم بپردازند به این اعتبار که دین‏شان آنها را به این کار فرمان داده است. وی تفسیرش را برای برپاداشتن واجب کفایی - که مسلمانان در عمل به علم‏آموزی کوتاهی کرده‏اند - معرفی می‏کند و می‏پرسد که آیا علمای اصول، اجماع نکرده‏اند که اگر واجبات کفایی ترک شوند همه مسلمانان گناه‏کارند؟ هم‏چنین او در تفسیر آیه‏هایی که به طبیعت و پدیده‏های آن اشاره دارند، اهتمام زیادی به ارائه شگفتی‏های طبیعت و دانستنی‏های علمی دارد و در این راه حتی از کشیدن جدول و نمایش عکس نیز دریغ نمی‏ورزد. همین امر، تفسیر جواهر را از سایر تفاسیر متمایز می‏سازد. نزد طنطاوی، قول به مخالفت علم و دین درواقع برخاسته از نادانی است.

عقل و علم نزد مفسّران فی ظلال القرآن

سیدقطب علی‏رغم احترام و اعتباری که برای عقل قایل است، بر محدودیت‏های آن تأکید بسیار دارد. از این‏رو در جای‏جای تفسیرش کوشیده است تا ناتوانی‏ها و محدودیت‏های عقل را بنمایاند. درواقع تأکید زیاد او بر ناتوانی‏های عقل، همان‏قدر بازتاب افراط اندیشمندان معاصرش در اعتقاد به میدان‏دادن عقل است که تأکید المنار بر بزرگ‏کردن عقل، انعکاس افراط صاحب‏نظران عصر او در خوارشمردن عقل و حاکم‏کردن تقلید و خرافه‏پرستی است. با توجه به چنین نگاهی که سیدقطب به عقل دارد، ارزش و اعتبار علم را در عرصه تفسیر قابل‏اعتماد نمی‏داند. به‏همین دلیل، وی در تفسیر آیات علمی قرآن گاه به اختصار از کنار آنها می‏گذرد. نزد او قرآن راه زندگی است که عقل باید در هر زمان و مکان در محدوده آن عمل کند.

عقل و علم نزد مفسّر المیزان

علامه طباطبایی برای عقل، جایگاه رفیعی قایل است اما نمی‏توان به‏خوبی دریافت که عقل را تا چه حد در درک حقایق وحی معتبر می‏داند. وی برخلاف برخی از مفسّران مستقلاً و به تفصیل از اعتبار عقل در درک وحی سخن نگفته است. مع‏الوصف می‏توان دریافت که او تفکر منطقی را در تفسیر قرآن معتبر می‏شمارد و مهم‏تر از این، آن‏که خطاپذیری آن را انکار نمی‏کند. وی با توجه به نگاهی که به عقل دارد، علم و یافته‏های علمی را معتبر می‏داند و در نهایت معتقد است که قرآن با علم ناسازگار نیست.

عقل و علم در بیان مفسّران تفسیر نمونه

مفسّران تفسیر نمونه برای عقل جایگاه والایی قایل‏اند و راجع به نسبت بین علم و دین بر سازگاری آن‏ها تأکید دارند. قرآن را کتاب انسان‏سازی می‏دانند که از آنچه در هدایت و تربیت انسان بدان نیاز بوده، چیزی را فروگذار نکرده است و چنانچه به برخی از موارد علوم طبیعی اشاره نموده صرفاً به تناسب بحث‏های توحیدی و تربیتی و در پرتو همین هدف اصلی بوده است.

تفسیر آیات دربرگیرنده امور غیبی در بیان پنج تفسیر موردنظر

یکی از امور غیبی، جن و ملائکه‏اند که در عالم حس و ماده نمی‏گنجند. به‏نظر می‏رسد که عقاید عبده راجع به این‏ها تفاوتی با عقاید گذشتگان ندارد. هم‏چنین روش رشیدرضا و عبده در تفسیر آیات و روایات که از امور غیبی چون معجزات و خوارق عادت سخن می‏گویند مبتنی بر نگرش آنان به معجزه و جایگاه آن در عالم است. در همین راستا آنان تاریخ را هدف قرآن نمی‏دانند.
جن و ملائکه در بیان مفسر الجواهر به‏گونه‏ای است که نمی‏دانیم آیا از نظر او آنها مستقلاً وجود ندارند که اروح بشر نیز پس از مرگ به تناسب خصوصیات‏شان به آنها می‏پیوندند، یا این‏که چنین نیست و در اصل، جن و ملائکه چیزی نیستند جز ارواح انسان‏ها پس از مرگ‏شان. ما نتوانستیم از تفسیر او توضیحی گویا بر این مطالب بیابیم. طنطاوی در تفسیر امور شگفت‏آور داستان‏های قرآن از قبیل معجزات، عذاب‏های الهی و امدادهای غیبی به اختصار می‏گذرد اما همچون مفسّران پیشین می‏اندیشد، به ظاهر آیات وفادار است و به تمثیل و مجاز روی نمی‏آورد.
از نظر سیدقطب، ملائکه و جن از مصادیق غیب الهی‏اند که پرداختن به آن از حوزه درک عقل و علم‏بشری خارج است. بنابراین نه‏تنها عقل و علم از نفی آن ناتوان است، بلکه از سخن‏گفتن درباره آن نیز عاجز است. این مفسّر در تفسیر معجزات پیامبران به تأویل و تمثیل نمی‏گراید و آن‏ها را بر مبنای قوانین علّی و معلولی توضیح نمی‏دهد، بلکه در پرداختن به آن به نصّ اکتفا می‏کند و هیچ‏گونه توضیح اضافه‏ای را ارائه نمی‏دهد. وی در تفسیر داستان‏های قرآن بسیار اندک سخن می‏گوید و از تحلیل عقلی پرهیز می‏کند. درواقع از نظر او تاریخ نمی‏تواند مرجع و حَکَم برای داوری در داستان‏های قرآن باشد. مع‏الوصف فعالیت ذهنی4 و استنباط‏های عقلانی او در بحث از شیوه بیان قرآن در نقل داستان‏ها نمودی آشکار دارد.
از نظر علامه طباطبایی، علوم طبیعی نمی‏توانند در بحث از موجودات ماورای طبیعی، چیزی را نفی یا اثبات کنند؛ در بحث از این موجودات، عقل و نقل یعنی قرآن و سنت معتبر، منابع قابل اعتمادی‏اند. وی بحث از معجزات و خرق عادات را از محدوده علم خارج می‏داند و در هیچ موردی به اشکالی علمی اشاره نمی‏کند، اما آنها را غیب هم نمی‏داند و از تفکر در آنها نهی نمی‏کند. عدم تعارض آنها با عقل و فلسفه را مهم شمرده و به رفع اشکال می‏پردازد. اما همان‏طور که می‏دانیم آیات قرآن بسیار پیچیده‏تر از آن است که در بادی امر به‏نظر می‏رسد. درک این ظرافت‏ها و راه‏یافتن به عمق این تعبیرات بدون تکیه به مبانی روشن و مشخص عقلی امکان‏پذیر نیست.
مفسران نمونه5 شناخت موجوداتی چون ملائکه را از طریق وحی و تجربه شخصی معتبر می‏دانند. تأمل در تفسیر نمونه و مروری بر آن در تفسیر داستان‏های قرآن به‏خوبی نمایانگر اهتمام شدید نویسندگان آن مجموعه به حفظ ظاهر آیه‏ها و پرهیز از هرگونه تأویل و مجازگویی است. این نگرش را باید اصل اساسی دانست که اینان در پرتو آن به تفسیر داستان‏های قرآن و حوادث خارق‏العاده آن پرداخته‏اند. مع‏الوصف آنچه در اینجا برای ما مهم است درک این نکته است که چرا مفسران نمونه به‏رغم آن‏که امدادهای غیبی و عذاب‏های الهی را اموری خارق عادت می‏دانند و تفسیری اعجازگونه از آن به‏دست می‏دهند، می‏کوشند تا با ارائه نمونه‏های مشابه معمولی، آنها را به ذهن نزدیک سازند و اصلاً در معجزات چه نیازی به این کار است؟ اگر آنها از حیث تحقق، اموری استثنایی‏اند، از لحاظ نوع و کیفیّت و چگونگی تأثیرگذاری نیز می‏توانند غیرعادی باشند و چه نیازی به توجیه است؟ مفسران این تفسیر به‏طور مستقل به بحث در این موضوع نپرداخته‏اند. آنان علاوه بر این‏که اشتیاق وافری به ریزه‏کاری‏ها و تفصیل‏های داستانی نشان نمی‏دهند، شدیداً به پیراستن داستان‏ها از خرافات و افسانه‏ها اهتمام می‏ورزند. به‏نظر می‏رسد که در بازگویی داستان‏ها این مهم‏ترین اصلی است که بدان پای‏بند مانده‏اند. پافشاری آنان بر این امر به‏خوبی گویای توجه آنان به نیازهای عصری است که در آن دوران می‏زیسته‏اند، دورانی که در آن دین، به بهانه راه‏یافتن برخی باورهای سست و بی‏پایه در آن، آماج شدیدترین حملات مدعیان علم قرار گرفته بوده است.
آنان همچون بسیاری از مفسران دیگر این دوره به هدف‏های تربیتی و آموزنده داستان‏ها توجه دارند، اما در کنار این نکته‏سنجی‏ها استنتاج‏هایی کرده‏اند که محل درنگ است.
فصل دوم (109 تا 450) 341 صفحه
معرفی پنج تفسیر (111 - 120) 10 صفحه.
بخش اول از فصل دوم، تفسیر آیات علمی در پنج تفسیر (121 - 245) 124 صفحه.
بخش دوم از فصل دوم، تفسیر آیات امور غیبی - (246 - 450) 204 صفحه.
1 - جلوه‏هایی از عقل‏گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم.
1 - 1 مقدمه.
1 - 2 تفسیر المنار.
عبده.
محمد رشیدرضا.
1 - 3 تفسیرالجواهر.
1 - 4 تفسیر فی‏ظلال القرآن.
1 - 5 تفسیر المیزان.
1 - 6 تفسیر نمونه.
1 - 1 - 1 عقل و علم در المنار، تفسیر آیات دربرگیرنده پدیده‏های طبیعی در بیان المنار.
1 - 1 - 2 عقل و علم در الجواهر.
1 - 1 - 3 عقل و علم در فی‏ظلال القرآن.
1 - 1 - 4 علم در عرصه تفسیر.
1 - 1 - 5 بیان قرآن.
1 - 1 - 6 عقل و علم در المیزان.
1 - 1 - 7 جایگاه عقل از دیدگاه اسلام.

اهداف این فصل

1 - چندوچون بهره‏گیری از علم در تفسیر
2 - چه روشی در تفسیر به پیش گرفته‏اند و تا چه حد به تمثیل و مجاز و تا چه میزان به حدیث استناد می‏کنند؟
3 - به چه اصول و مباینی در تفسیر معتقدند، هدف قرآن و مخاطبان آن و روش بیان آن چگونه تبیین می‏شود؟

پی‏نوشت:

1 - هرچند "روش تفسیری" در متون علوم قرآنی رایج‏تر و متداول‏تر است اما نویسنده کتاب عیناً لفظ، "شیوه تفسیری" را به کار برده است.
2 - راجع به سیدقطب در شماره 116 گلستان قرآن مقاله‏ای به قلم نگارنده متن حاضر ترجمه و تلخیص شده است.
3 - هرچند نویسنده کتاب در معرفی تفسیر المنار بر لفظ "مفسّران المنار" تصریح ندارد اما در اینجا صریحاً لفظ مفسران المنار را به کار برده است.
4 - حتی‏المقدور سعی شده است تا واژگان، ترکیبات و تعبیرات نویسنده کتاب در این تلخیص حفظ شود.
5 - منظور نویسنده کتاب از مفسران نمونه درواقع مفسران تفسیر نمونه است که ما نیز عیناً آن را آوردیم.

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده

خاورشناسان قرائت پژوه و آثار آنان

نام نشریهقرائت پژوهی

نام نویسندهحسن رضا هفتادر